دلـم میسوزد از اینکه ...
جمعه, ۲۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۰۹ ق.ظ
فکر می دوزم به فـرداهای بی تدبیرم.. زیرِ پوستم غم میجهد.. دلم میسوزد برای روزهای بی تابی ام.. برای شبهای بیخوابی.. برای بغض های فرو خورده ام، لبخند های تلخِ مصنوعی و به غم در چشمان عکسهایم.. برای شائبه ی بی تـو بودن.. برای وقتهایی که نه دیداری خواهد بود، نه قولی، نه دستی برای آرامش گرفتن.. برای اسمم که صدا نمیزنی اش.. برای لحظه های آخر.. دلـم می سـوزد بـرای آینده ای که در گذشته اش به هم نرسیدیـم ...
خـدا !؟
چِ را هیچی سر جای خودش نیست !!! هوم!؟
- ۹۴/۰۴/۲۶
نوشته هات خیلی خوبن همیشه میخونم