hanuz
جمعه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۸، ۰۸:۴۹ ب.ظ
اولین باری که دیدمش، دقیقا مطمئن نبودم که دوستش دارم..
اولین باری که دلم خواست بغلش کنم، فهمیدم عاشقش شدم..
به خودم که اومدم، دیدم تموم زندگیم شده
هنوزم برام هر بیست و چهار ساعت میشه یه شبانه روز
هنوزم هفته، هفت روز داره و به هر دوازده ماه میگن یه سال.
اما
بدون اون انگار، روزا کوتاهتر میشه و دلِ آسمون بیشتر میگیره
بدون اون چاه تنهاییم عمیقتر میشه و هر شب بارون میاد
انگار فقط اومده که بفهمم، روزای بدون اون، اسمش "زندگی" نیست..
- ۱ نظر
- ۲۳ فروردين ۹۸ ، ۲۰:۴۹